جودو ، محمد عباس نژاد
جودو ، محمد عباس نژاد

جودو ، محمد عباس نژاد

مطالب آموزنده انتخابی استاد محمد عباس نژاد

 روزی لقمان در کنار چشمه‌ای نشسته بود. مردی که از آنجا می‌گذشت. از لقمان پرسید: 
«چند ساعت دیگر به ده بعدی خواهم رسید؟»

لقمان گفت:  «راه برو.»

آن مرد پنداشت که لقمان نشنیده است.
 دوباره سوال کرد: 
«مگر نشنیدی ، پرسیدم چند ساعت دیگر به ده بعدی خواهم رسید؟»

لقمان گفت: «راه برو»

آن مرد پنداشت که لقمان دیوانه است و رفتن را پیشه کرد.
 زمانی که چند قدمی راه رفته بود، لقمان به بانگ بلند گفت: 
«ای مرد، یک ساعت دیگر بدان ده خواهی رسید.»

مرد گفت: «چرا اول نگفتی؟»

لقمان گفت: «چون راه رفتن تو را ندیده بودم، نمی‌دانستم تند می‌روی یا کند. حال که دیدم دانستم که تو یک ساعت دیگر به ده بعدی خواهی رسید.»

همه‌ی ما روزی به مقصدمان خواهیم رسید،
اما زمانِ رسیدنِ ما به مقصد بستگی به این دارد که با چه سرعتی در حال حرکت هستیم.
 تاریخ وقایع کربلا از قول چه کسانی به ما رسیده است؟



✅دکتر محمد حسین رجبی دوانی  تاریخ دان و محقق تاریخ اسلام و تشیع پاسخ می دهد:


تاریخ وقایع کربلا از قول چه کسانی به ما رسیده است؟ مگر همه یاران امام حسین (ع) به شهادت نرسیدند؟ پس چه کسی عاشورا را با این جزییات روایت کرده؟ چطور باید به روایت های واقعه عاشورا اعتماد کنیم؟




یاران اباعبدالله به شهادت رسیدند ولی روایت ۱۰ محرم در همان صحرا باقی نماند؛ حتما این بیت مشهور را شنیده اید:


سر نی در نی نوا می ماند اگر زینب نبود       کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود


جدای از این نقل مشهور، راویان عاشورای حسینی این چهره ها هستند:


۱-     حمیدبن مسلم ازدی: بخش زیادی از اطلاعات تاریخی آن دوران از حمیدبن مسلم ازدی، وقایع نگار سپاه عبیدالله بن زیاد منتقل شده است. مرسوم بوده که در لشکرکشی های بزرگ یک وقایع نگار برای ثبت اتفاقات حضور داشته باشد. سپاه عبیدالله بن زیاد دارای وقایع نگار بود. نقل شده است که همین فردمانع کشته شدن امام سجاد (ع) توسط شمر شد. به همین دلیل وقتی مختار به کوفه تسلط پیدا کرد به او امان داد.


۲-     امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س): بخش دیگری را هم از امام زین العابدین (ع) و امام باقر (ع) که به نقل مشهور در آن زمان ۴ ساله بوده به ما رسیده است. حضرت زینب و بانوان دیگر کاروان هم در نقل این وقایع سهم بزرگی داشتند.


۳-     جنایتکاران سپاه دشمن: خیلی از جنایتکاران کربلا قبل از اینکه قیام توابین مختار صورت بگیرد با افتخار آمده بودند و وقایع عاشورا را تعریف کرده بودند. همین ها سینه به سینه ماند و مختار هم با همین اطلاعات به سراغشان رفت و انتقام گرفت. خیلی هایشان هم نقل جنایت هایشان را در هنگام مرگ بیان می کردند. مثل همانی که در مختارنامه مطرح شد؛ روایت خولی قبل از اعدامش.


۴-     یاران زنده مانده امام (ع): فردی به نام ضحاک بن عبدالله مشرقی که جزو یاران امام بوده و از میدان گریخته بود. این فرد با امام شرط کرد تا موقعی همراهشان است که وجودش فایده داشته باشد. امام هم قبول کرده بود. او هم اسبی را در خیمه ای آماده نگه داشت تا زمانش برسد. تا قبل از شهادت حضرت عباس (ع) هم ماند ولی آخر کار، از امام اجازه رفتن گرفت که امام هم اجازه داد. گریخت و کسی هم نتوانست او را بگیرد. او هم خیلی از اتفاق ها و نحوه شهادت ها را بیان کرده. غلام رباب (همسر امام حسین (ع)) هم که زنده ماند اتفاقات زیادی را نقل کرده. البته او در کنار امام جنگ هم کرده بود ولی در آخر اسیر شد. سپاه دشمن هم او را آزاد می کند چون معتقد بودند او غلام بوده و مطیع اوامر ارباب./





پهلوانی و قهرمانی باید تو ذات و خون ادم باشه  

پهلوانی یعنی افتادگی و مرام و معرفت

پهلوانی یعنی مرد میدان و بی ریا بودن

پهلوانی یعنی پیشکوست رو روی سر گذاشتن

پهلوانی یعنی ادب ،یعنی رفاقت

پهلوانی یعنی با مردم و خاکی بودن

پهلوانی یعنی یادت نره قبلا ادم کی و چی بوده و اخر به کجاست

پهلوانی یعنی اخلاق و مردم داری و شرافت

پهلوانی یعنی تافته جدا بافته نبودن 

پهلوانی یعنی غرور و تکبر و بیه زیر کشیدن 


 :تقدیم به همه پهلوانهای ایران زمین



اگر میتوانی اقیانوس باش ، اگر نه دریا باش

     اگر نه حداقل رودخانه باش.

         اگر نمیتوانی یک رود کوچک باش، 


اما هرگز مرداب نشو،

نهری باش جاری،

    زلال و مهربان

           و با جوشش زیبایت مهربانی را به همه هدیه کن

وقتی جاری باشی ، هم زنده ای و هم به دیگران زندگی میدهی

سبزه های کنار رود را دیده ای؟


چه زیبا چشم را نوازش میده و ماورای آن پروانه های لطیف و زیبا 

اینها بخاطر مهربانی و سخاوت نهر کوچک اما جاری است..

پس کوچک باش اما جاری شو




خودآرائى براى همسر


در آئین همسرداری

یکى از راویان حدیث ، به نام حسن بصرى – که شغلش تولید روغن زیتون بود – گوید:« روزى به همراه یکى از دوستانم – که از اهالى بصره بود – به محضر مبارک امام محمّد باقر (علیه السلام) شرف حضور یافتیم .

و هنگامى که وارد شدیم ، حضرت را در اتاقى مرتّب و مزیّن دیدیم ، که لباسى تمیز و زیبا پوشیده است و خود را خوشبو و معطّر گردانیده بود.پس مسائلى چند از حضرتش سؤ ال کردیم و جواب یکایک آن ها را شنیدیم ؛ و چون خواستیم از خدمت آن بزرگوار خارج شویم ، فرمود: «فردا نزد من بیائید.»

و من اظهار داشتم : «حتما شرفیاب خواهیم شد.»

بنابر این فرداى آن روز به همراه دوستم به محضر امام (علیه السلام) وارد شدیم و حضرت را در اتاقى دیگر مشاهده کردیم ، که روى حصیرى نشسته است و پیراهنى ضخیم و خشن نیز بر تن مبارک دارد.پس از آن که در حضور ایشان نشستیم ، روى مبارک خود را به سمت دوست من کرد و فرمود: « اى برادر بصرى ! مى خواهم موضوعى را برایت روشن سازم ، تا از حالت شگفت و تحیّر در آئى ، دیروز که بر من وارد شُدید و مرا با آن تشکیلات دیدید، آن اتاق همسرم بود و تمام وسائل و امکانات آن ، مال وى بود که او آن ها را براى من مرتّب و مزیّن ساخته بود؛ و من نیز در قبال آن آراستگى و زینت ، لباس زیبا پوشیده و خود را براى همسرم آراسته و معطّر گردانیده بودم .زیرا همان طورى که مرد علاقه دارد همسرش خود را فقط براى او بیاراید، مرد نیز باید خود را براى همسر بیاراید تا مبادا به نوعى دلباخته دیگرى گردد.(۱)


پاورقی:


۱-بحارالا نوار: ج ۴۶، ص ۲۹۳، ح ۲۰، کافى : ج ۶، ص ۴۴۸.




پیامبر اکرم (ص):     
کسی که مطیع نماز نباشد، نمازش کامل نیست و اطاعت از نماز همان دوری از فحشاء و منکر است. 
بحارالانوار


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.